ضمیر ناخودآگاه چیست؟
شاید نتوان تعریف جامع و کامل و قابل لمسی از این موجود شگفت انگیز ارائه داد. اما می شود گفت ضمیر ناخودآگاه باعث همه خوشبختی ها، آرامش ها، موفقیت ها، رسیدن ها و همچنین باعث همه بدبختی ها، استرس ها، ناموفقیت ها و نرسیدن هاست. عجب موجود قدرتمندی است نه؟! بنا به عقیده ای، زیگموند فروید روانشناس برجسته، در اوائل قرن بیستم نخستین کسی بود که مفهوم ضمیر ناخودآگاه را مطرح کرد. وی عقیده داشت ذهن انسان به دو قسمت ذهن خودآگاه و ذهن ناخودآگاه تقسیم می شود که ذهن ناخودآگاه یا ضمیر ناخودآگاه مسئول رفتارهایی است که ما به اصطلاح می گوییم: “دست خودمان نیست!” ما نمی خواهیم زیاد وارد بحث علم روانشناسی شویم و چیزی که مهم است این است که دلیل این “دست خودم نیست”ها را بشناسیم و بتوانیم آنها را کنترل کنیم و دست خودمان بشود چراکه سرنوشت انسان می تواند به دست خودش باشد نه دیگران و نه روزگار!
برای اینکه با ضمیر ناخودآگاه بیشتر آشنا شویم، بهتر است فکر کنیم هنگام خواب یا بیداری چه کسی تنفس، گردش خون و سایر اعمال داخل بدنمان را کنترل می کند. هنگام نزدیک شدن یک شیء خطرناک به چشممان چه کسی پلکهایمان را اتوماتیک می بندد. یک مثال دیگر می زنم. زمانی که شما شروع به یادگیری رانندگی می کنید کاملا با حواس جمع و ذهن خودآگاهتان تلاش می کنید تمام نکته ها را رعایت کنید و شش دانگ به جلوی خود نگاه می کنید تا درست رانندگی کنید و شاید حتی نتوانید حرف بزنید! اما بعد از مدتی که در رانندگی مهارت پیدا کردید، به راحتی و بدون تمرکز میتوانید در حین رانندگی، با موبایلتان حرف بزنید یا حواستان جای دیگر باشد. چه کسی رانندگی تان را کنترل میکند؟ ضمیر ناخودآگاه
شاید تا بحال برابتان پیش آمده در موقعیتی مثل سخنرانی یا آواز خواندن جلوی جمع قرار بگیرید و ناخودآگاه استرس تمام وجودتان را فرا بگیرد. یا مثلا یک موسیقی خاص یا مکان خاص به شما احساس خاصی می دهد. یا شاید حتی گاهی همینجوری(!) از یک نفر خوشتان نمی آید. چرا؟ چه کسی باعث تولید چنین احساساتی می شود؟ ضمیر ناخودآگاه
گفتگوهای درونی خود را به یاد آورید.حتما برایتان اتفاق افتاده که در زمانهایی احساس کنید یک نفر از درون با شما حرف میزند یا اصطلاحا بگویید “دلم این را می گوید”. شبها نیز که میخوابید و به اصطلاح خواب می بینید، این خوابها یا رویاها از کجا می آیند؟ این گفتگوها و این خوابها درواقع پیام ضمیر ناخودآگاه است.
افراد به اصطلاح باهوش و با استعداد را دیده اید که خیلی سریع همه چیز را یاد می گیرند؟ و یا تا حالا شده خودتان اندر حسرت یادگیری یک مهارت بمایند و آرزویتان این باشد که “ای کاش من هم می توانستم…” و فکر می کنید که نمی توانید. افراد موفق در کسب و کار را چطور؟ تا حالا برخورد داشته اید با آنها؟ به نظر میرسد اگر قحطی و خشکسالی هم بیاید و در بحران اقتصادی غرق هم بشویم آنها باز حسابی پول در می آورند و موفق هستند و همچنان ذهنشان پر از ایده های ناب و پول ساز است. چه کسی به آنها این نیروی قدرتمند را می دهد؟ چه کسی به آنها ایده میدهد؟ ضمیر ناخودآگاه
من که افراد زیادی را دیدم که هر چقدر تلاش می کنند به هدفشان نمیرسند. چند سال پشت کنکور یا هر امتحان دیگری می مانند اما قبول نمیشوند. به هر کاری دست می زنند اما موفق نمیشوند. هیچوقت طبق برنامه ای که تنظیم کرده اند عمل نمیکنند. چه کسی آنها را طوری برنامه ریزی می کند که به اهدافشان نرسند؟ چه کسی باعث می شود ما “دست خودم نیست” های فراوانی داشته باشیم؟ مسلما ضمیر ناخودآگاه
طبق تحقیقات دانشمندان 97% تصمیمات انسان بر مبنای ضمیر ناخودآگاه است و همچنین 97% دلیل نرسیدن به هدف بخاطر مخالفت او میباشد! درواقع علیرغم اینکه ما در ظاهر به مسائلی اعتقاد داریم یا نظرمان را در مورد چیزی به زبان می آوریم، ممکن است با اعتقاد و نظر درونی مان که از ضمیر ناخودآگاهمان ناشی می شود، متفاوت باشد. مثلا زمانیکه چیزی را درونمان سرکوب میکنیم یا با امر و نهی دیگران به زور رفتاری را انجام نمیدهیم، شاید در عمل آن رفتار از ما سر نزند و بیان کنیم که به فلان مسئله اعتقاد ندارم اما منبع تولید رفتار که همان ضمیر ناخودآگاه می باشد، سر جای خودش هست و به نحوی دیگر تمایلات خود را نشان می دهد.
منبع اطلاعاتی ضمیر ناخودآگاه
ضمیر ناخودآگاه اطلاعات خود را از طریق حواس پنجگانه می گیرد، آنها را کد گذاری می کند و در قسمتهای مختلفی از مغز بایگانی می کند و هر زمان که احساس کرد به آنها نیاز دارد آن اطلاعات را بیرون می کشد. دقیقا مانند یک کامپیوتر دقیق. پس ما در طول زندگی هر آنچه را (تاکید بر روی هر آنچه) می بینیم، می شنویم، لمس می کنیم، می بوییم و می چشیم، در حافظه دائمی ما ماندگار می ماند. شاید شما بخاطر نداشته باشید مثلا در 3 سالگی در روز 12 تیرماه ساعت 10 صبح کجا بودید و چکار می کردید، اما ذهن نا خودآگاه شما دقیقا همه چیز را بخاطر می آورد. شگفت انگیز است نه؟! همچنین باید مراقب اطلاعات ورودی به ذهنمان باشیم. چراکه یکی از خصوصیات ضمیر ناخودآگاه ساده لوح بودن آن است و به راحتی مفاهیم ورودی را باور می کند. پس باورسازی (که خود مراحلی دارد) یکی از وظایف اصلی ضمیر ناخودآگاه است.
این ضمیر قدرتمند خوشبختانه همیشه با ماست. چیز عجیب و غریبی هم نیست، جایگاهش در قسمتی از مغز ماست و از زمانی که جنین 4 ماهه ای در رحم مادرمان بودیم متولد شده و تا 48 ساعت بعد از مرگمان هم همچنان زنده و بیدار است و بدون لحظه ای استراحت و توقف به انجام وظایفش می پردازد. حالا چرا خوشبختانه؟! چون ما میتوانیم با استفاد از روشهای موجود، با ضمیر ناخودآگاهمان رابطه برقرار کنیم، با او بیشتر دوست شویم، برنامه ریزی اش کنیم، آن را تحت کنترل خود درآوریم و در نهایت بعنوان یک ابزار و مشاور قدرمتند و مطمئن از آن در جهت ساختن زندگی دلخواهمان استفاده کنیم. این دوست توانمند در وجود همه ما هست و همواره و بی منت در خدمت ماست.
در مقالات بعد در مورد راههای برنامه ریزی این قدرت شگفت انگیز و نحوه ارتباط با آن بیشتر توضیح می دهم.
نویسنده: آروین شهبازی
منبع: استاد موزیک
mohammad
به بیان شده
تغییر باورهای ناخوداگاه تنها را برای تغییر زندگی است البته روش های متفاوتی برای ارتباط با ضمیر ناخوداگاه وجود دارد که یکی از انها (پیام پنهان ) نام دارد که جرج بوش در سال 2000 میلادی از ان برای برنده در شدن در انتخابات استفاده کرده است.
شاهین حدیدی
به بیان شده
متوجه نمیشم
قصد خدا دقیقا چی بوده که انسان رو به این شکل آفریده!
این نوع ساختار مستلزم جنگ ابدی با خود
اما
دست برادر فروید درد نکنه که ضمیر ناخودآگاه رو کشف کرد
و دست این هیپنوتراپ ها خیلی بیشتر درد نکنه، که راه غلبه بر ضمیر ناخوآگاه رو به ما آموختند
آروین شهبازی
به بیان شده
بله شاهین جان بله واقعا جناب فروید کمک بسیار بزرگی به بشریت کرد. موفق باشید
میترا
به بیان شده
سلام. من 43 سال دارم و خاطراتی را به یاد می آورم که مربوط می شود به قبل از تولد من. مثلا من خانه پدر بزرگم را به گونه ای به یاد می آورم که مربوط می شود به پیش از تولد من که یک سال قبل از تولد من بازسازی شده و شکل آن تغییر کرده . این موضوع را به تازگی متوجه شدم و خیلی باعث تعجب من شد. یا مثلا شخصی را از چند سال پیش تا به حال می شناسم ولی به تازگی این شخص نقش مهمی در زندگی من پیدا کرده و من چیزهایی را در موردش می دانم که بعضا باعث تعجب هر دویمان می شود. انگار این اطلاعات از قبل در من بوده ولی تازه و بسته به موقعیت خودش را نشان می دهد. در ضمن این شخص برای من یک قریبه است در واقع فقط او را می شناسم و آشنایی ما فقط در حد یک احوال پرسی است ولی من حس خیلی نزدیکی به او دارم و انگار سالهاست که او را می شناسم یا خیلی از وقایع را از قبل می دانم و از این قبیل. خیلی از آشناهایم می گویند که من حس ششم قوی دارم ولی من معتقدم که خیلی از این اطلاعات عجیب و غریب از ضمیر ناخودآگاه من است و برای همین معتقدم که ضمیر ناخودآگاه ارتباط مستقیمی با روح انسان دارد که دربند زمان و مکان نیست. انگار مغز روح است یا از اینجور چیزها. نظر شما چیست ؟
آروین شهبازی
به بیان شده
میترا جان شاید در این زمینه با دو سه خط نوشتن نتوان حق مطلب را ادا کرد و توضیح علمی مبسوطی داد. بله حق با شماست همه اینها از ذهن ناخودآگاه شما نشات می گیرد. هر آنچیزی که از گذشته دیدید و شنیدید و لمس کردید حتی دوران نوزادی تان، در حافظه شما باقی می ماند و در حالات خاصی مانند هیپنوتیزم یا حالات عاطفی شدید یا خواب یا هر اتفاق شوک دهنده دیگری، تمام آن اطلاعلات از مغز شما بیرون می تراود. چیزی به نام “حس ششم” به آن معنای عام وجود ندارد و صرفا تمامی این اطلاعات عجیب غریب شما از حافظه پنهان مغز شما می آید. در مورد ارتباط مغز یا ذهن ناخودآگاه با روح من چنین نظری ندارم. موفق باشید
حمیده
به بیان شده
آقای شهبازی من ۴۶ سالمه در تمام این سال
ها به هر چیزیی که واقعی فکر کردم و امید داشتم و ذوق داشتم که حتما این کار میشه نشد اما بر عکس هر چیزی که بهش ناامید و مایوس بودم و بهش فکر نکردم انجام شد پس این موضوع در رابطه باضمیر نا خود آگاه چیه؟
آروین شهبازی
به بیان شده
حمیده جان برای رسیدن به هدف امید داشتن و شوق و ذوق داشتن فقط شاید 10% عوامل موثر باشد. باید بقیه عوامل را نیز بررسی کنید.